ملینا عسل مامانملینا عسل مامان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

پرنسس کوچولو

مادر شدن ...

مادر شدن عبور از سخت ترین امتحان خداوند است . تو این مسیر گاهی ناشکری کردم و هر از گاهی شکر .می دانم که تازه اول راه هستم و راهی بسیار طولانی و شاید هم دشوار در پیش رو دارم، در این مسیر و امتحان سخت تنها از او یاری می طلبم . خداوندا کمکم کن تا در این مسیر سربلند باشم ، هم پیش تو و هم پیش زیباترین هدیه ای که به من بخشیدی . کمکم کن تا بتوانم این هدیه را به بهترین شکل که در توانم هست تربیت کنم و به ثمر برسانم . ...
3 خرداد 1393

اولین واکسن

الهی مامان فدات بشه امروز واکسن 2 ماهگیت رو زدی به دو تا رونات هم زدن خیلی گریه کردی ویه کوچولو هم تب کردیولی استامینوفن دادم بهت خدا رو شکر تبت اومد پایین .صبح قبل از واکسن هم بردمت چکاپ خدا رو شکر وزنت عالی بود   ...
23 ارديبهشت 1393

چهل روزگی

 [لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید] دختر گلم امروز روز 40 روزگی شما بود با خاله ها رفتیم حموم 40 روزگی . زنگ زدیم به دفتر مراجع پرسیدیم که چهل روزگی آداب خاصی داره گفتند که همه اینها خرافه است و فقط یه حموم ساده داره و ماهم فقط یه حموم ساده بردیم شما رو . اینم عکش البته بعد از حموم : ...
23 ارديبهشت 1393

جشن تولد یک ماهگی

عزیز دل مامان امشب اولین ماه تولد شماست ببه خاطر همین هم یه جشن تولد سه نفره (مامان و بابا و ملینا) گرفتیم  [لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید] ...
23 ارديبهشت 1393

ده روزگی دختر گلم

 [لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید] دختر گلم امروز روز ده روزگی شما بود که خاله ها و زن دایی و دخترداییها و مامانی و عمه ها اینجا بودن . مامانی هم شما رو برد حموم و غسل ده روزگی شما رو انجام داد. ...
23 ارديبهشت 1393

به خونه خودت خوش آمدی

این اولین عکس شما توی خونه هست.  [لطفا روی ادامه مطلب کلیک کنید] عزیز دل مامان شما چهارشنبه شب یعنی 24 ساعت بعد از به دنیا اومدنت از بیمارستان اومدیم خونه همه خاله ها بابایی و دایی ها و عمه هات همه اومده بودند خونمون تا از گل مامان و بابا استقبال کنن عزیز دل به خونه خوش آمدی.     ...
23 ارديبهشت 1393